11

یه روزایی چقدر می نوشتم. وقتی آرشیو وبلاگ قدیمی رو می خونم پیش خودم می گم چم شده

خوب مشغله های زندگی  انقدر زیاده که وقت کنم وبلاگ دوستام رو می خونم

می دونید این حس خود سانسوری خیلی بده. مثلا من از 18 سالگی سیگار می کشم ولی نمی تونستم تو وبلاگم دربارش حرف بزنم.

همیشه نگران برداشت مردم بودم اینکه حتی اینجا که کسی منو نمی شناخت هم دربارش حرف نمی زدم نکنه ذهنیت مخاطبام دربارم عوض بشه چرا واقعا؟

دیگه می خوام خودم باشم. می خوام هر چی می شه بنویسم. نمی خوام از قضاوت بترسم. خسته شدم

بگذریم...

خیلی تنبل شدم تو ورزش کردن. پارسال با یوگا آشنا شدم 2 ماه تقریبا کار کردم که مامان سکته کرد آوردیمش پیش من نتونستم دیگه برم. حال مامان که رو به بهبودی بود کرونا اومد متاسفانه و بازم نشد.

توی عید ورزش می کردم با دخترخالم اما مشکلی برای دست راستم پیش اومد بیماری به نام سندرم تنیس آلبو

تزریق کردم تو ناحیه آرنج و 10 جلسه فیزیوتراپی. 1 ماه تقریبا هیچ کاری تو خونه انجام ندادم همسر و دخترخالم که همسن خودمه کمکم بودن. تا خوب شدم دوباره روز از نو روزی از نو. هی بشور و بساب

دیشب نیمه های شب پسرک جیش داشت بغلش کردم بردم دستشویی سرپا گرفتمش به دستم فشار اومد.

با دردش خوابیدم اما وقتی بیدار شدم مثل اون مدت که درد داشت بازم درد شروع شد می خواستم گریه کنم.

پسرک وقتی فهمید درد دارم فداش بشم بالش رو گذاشته بود روی مبل با مشت می زد به بالش. بهش می گم چیکار می کنی؟

 می گه دارم دستت رو خوب می کنم

کلی قربون صدقش رفتم. هر بار که ناخواسته به دردم اشاره می کردم می دیدم سریع می ره و مشت می کوبه به بالش دردش به جونم.

خوب همچنان اوضاع مالی افتضاحه ولی من یه چیزی رو فهمیدم اونم اینکه من فکر می کنم تو اکثر زندگیا وضع همینه اما چون دربارش زیاد حرف نمی زنن آدم فکر می کنه شرایط خودش فقط بده.

از خرداد ماه فهمیدم تیروییدم به مشکل خورده. احسال بغض شدید و گرفتگی تو ناحیه گلو داشتم.

دکتر چکاپ نوشت و سونو از گردن. جوابش رو بردم پیش فوق تخصص غدد

گفت بیماری ویروسی گرفتی که 90 درصد مساله ای براشون پیش نمیاد اما 10 درصد بقیه تیروییدشون تخریب می شه که شما جزو اون ده درصدی.

خوب درمان رو شروع کردم از شنبه تا چهارشنبه نیم ساعت قبل صبحانه قرص می خورم گفت پنج شنبه و جمعه نخور 3 ماه بعد آزمایش نوشت باید می رفتم انجام می دادم جواب رو پیشش می بردم که هنوز نرفتم آزمایشم رو بدم. بعدش تو آزمایش هام گفت فقر شدید آهن داری که شبی 1 قرص آهن قوی دارم می خورم حالا ببینم می تونم یکی دو هفته دیگه برم آزمایش بدم یا نه.

رابطم با مامان خوبه خداروشکر اصلا به روش نیاوردم چیکار باهام کرده. چندباری دعوت کرد رفتیم خونش چندباری هم در حد سر زدن 2 یا 3 ساعتی اومده و رفته. از خدا می خوام تنش سلامت باشه همیشه.

خیلی حرف برای گفتن دارم. سیستمم رو ارتقا دادم یه هارد سامسونگ ssd خریدم شد یک میلیون و چهارصد و هشتاد هزار تومن. ویندوزم رو فقط نصب کردم روش سرعت سیستمم عالی شده. این 1 ماه اخیر برام خیلی پر بار بوده. آموزش پریمیر خریدم با 50 درصد تخفیف 600 هزار تومن بعدش آموزش شروع شد و 2 هفته ای هست دارم با پریمیر کار می کنم.

و اینکه یه کلاس آنلاین شرکت کردم مسیر شغلی در مسیر زندگی. این 1شنبه جلسه آخرشه چقدر یادگرفتم چقدر برام مفید بود. به واسطش تو یه گروه واتساپ عضو شدم که برای خلی ارزشمند و پر باره.


خیلی پر حرفی کردم. راستی دارم آرشیو وبلاگ  رافائل رو می خونم. شبا که پسرک رو می خوابونم یک ماهش رو می خونم. چقدر خوشم میاد از شخصیتش. مرداد 1395 رو هنوز تموم نکردم گذاشتم برای امشب.


نظرات 4 + ارسال نظر
مونا یکشنبه 2 آذر 1399 ساعت 12:25 https://motherofflowers.blogsky.com/

سمیرااااای عزیز!وای خدا خودتی؟نمی دونی چقدر دنبالت می گشتم،یادم از پستی که خاطره عروسی ات رو نوشتی وبلاگت رو پیدا کردم،آرشیوت رو یک نفس خوندم...عاشق شغلت بودم،تدوین فیلم عروسی،اینکه تو خونه می تونی درآمد داشته باشی...چقدر مستقل،با درایت و قوی هستی،ستایش ات می کردم همیشه،بعد رفتی دیگه پیدات نکردم...حالا اومدی تو وبلاگ نوپای من!چه خوب

وای مونا جون نمی دونی با خوندن کامنتت چه حال خوبی پیدا کردم.
اگر نشونی ازت داشتم حتما آدرسم رو بهت می دادم.
باعث افتخارمه همچین دوستی دارم

شبنم چهارشنبه 23 مهر 1399 ساعت 13:11

خیلی خوشحال شدم دوباره پیداتون کردم گل پسرت خوبه ؟ دیگه بزرگ شده ماشاا...
هنوزم کار می کنی فیلم و اینا منظورم که توی خونه انجام می دادی
عزیزم وبلاگ ندارم آدرس ایمیل فقط دارم اینستا هم پاک کردم
آدرسم Msh63128@gmail.com

ممنونم عزیزم، بله همچنان مشغولم
پسرم حسابی بزرگ شده فداش بشم

شبنم سه‌شنبه 22 مهر 1399 ساعت 18:23

سلام سمیرا جون خودتی ؟
این همه مدت کجا بودی دختر
هم تو رو گم کردم هم عالی جون رو
چقه به فکرتون بودم
خبری از عالی جون داری؟ چند بار رمز برام فرستاد اینستام مشکل داشت اصلی نبود نمی یومد

سلام شبنم جون خوبی عزیزم؟
آدرست وبلاگت رو برام بفرست به عالی بگم رمزو برات بفرسته
من هستم خداروشکر خیلی تنبل شدم تو نوشتن

خانمـــی چهارشنبه 9 مهر 1399 ساعت 10:20 http://harfhaye-dele-khanomi.mihanblog.com/

کجایی دخترررر حالت خوبه؟؟؟

سلام خانمی خوبم، همینجام تو خوبی عزیزم؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.