خب امروز وارد روز هشتم از تر.ک سی.گار شدم.
پارسال قبل عید چند روزی نکشیدم و دورم شلوغ بود راحت برام می گذشت اگر دووم میاوردم خیلی خوب بود، متاسفانه دختر خالم اومد خونمون و اون که می رفت تو بالکن شدیدا دلم می خواست. این شد که از یدونه شروع شد و ...
حقیقتا بعضی از روزا به شدت بهم سخت می گذره، این ذهنم منو بیچاره می کنه اما به شب که می رسیم موقع خواب می گم آفرین که دووم آوردی یه روز دیگه ام گذشت.
روز چهارم. پنجم و ششم نابود بودم واقعا اما خداروشکر گذشت الان آرومم و حالم شکر خدا خوبه.
سرما خوردم 2 روزه. پریروز از خواب بیدار شدم آب دهنم رو قورت می دادم گلوم درد می گرفت دیگه در حال دارو خوردنم امروز بهترم خداروشکر اما این آبریزش بینی لعنتی خیلی کلافه کنندس.
بچه ها و عروس خواهرشوهرم همگی کرو.نا گرفتن و به همین دلیل ما هم تو قرنطینه ایم چون فسقلی همش خونس. خواهر شوهرم غذای پدر شوهرم اینا رو می پزه و همسر براش می بره.
رفتن تست دادن خ.ش نگرفته دکتر گفته تو چون 4 ماه پیش گرفتی پادتن تو بدنت هست، همین منو کمی امیدوار کرد چون ما با هم گرفته بودیم.
اما بچه ها و تازه عروس نابود شدن. بدن درد. چشم درد و کلی علایم دردناک
خواهر کوچیکه و همسرش هم گرفتن تقریبا همزمان گرفتن و علایم شون شبیه به همه.
انشاالله همه زود خوب بشن.
آفرین بهت
یکماه که بشه دیگه تمومه
ممنونم دلارام جونم
سلام دوست جان،
ترک عادت بد به سختی ساختن عادت خوب
همان حال و روزی که در ترک داری من در کلنجار رفتن های هر روزه ام برای ورزش و پیاده روی دارم اماااا باید تا ۲۱ روز انجام بدم که عادت بشود...موفق باشی
ممنونم مونا جون. منم می خواستم ورزش عادت مثبت بشه برام اما از 12هم که مریض شدم تا الان که همچنان مریضم نتونستم ورزش کنم. دلم لک زده برای یوگا
نمی دونی من چه لذتی می برم از انجام تمریناتش